احترامسادات و فروغالزمان که 40سال است همسایهاند سالهاست در انتظار بازگشت پیکر فرزندان مفقودالاثرشان هستند. در این میان فروغالزمان احساس میکند به زودی پیکر فرزند شهیدش یافته خواهد شد ولی این اتفاق برای پسر احترامسادات رخ میدهد؛ ماجرایی که نقطه عطف بوسیدن روی ماه را رقم میزند؛ دومین فیلم برگزیده تماشاگران سیامین جشنواره فیلمفجر و بهترین فیلم مردمی دوازدهمین جشنواره فیلم مقاومت که این روزها بر پرده سینماست و به زعم منتقدان یکی از بهترین فیلمهای سال 91 است.
این فیلم به تهیهکنندگی منوچهر محمدی تولید شده و همایون اسعدیان کارگردانیاش را برعهده داشته است؛ تیمی که دو سال پیش فیلم موفق «طلاومس» را عرضه کرده بودند و حالا بازهم فیلمی روی پرده دارند که در آن مضمونی ارزشمند با ساختار سینمایی قابلقبول بیان شده است. شیرین یزدانبخش، رابعه مدنی، مسعود رایگان، صابر ابر، شیدا خلیق، شبنم مقدمی، امیرحسین رستمی، شاهرخ فروتنیان و سعید پورصمیمی ازجمله بازیگران بوسیدن روی ماه هستند.
ملودرام از جنسی دیگر
سعیدمروتی: بوسیدن روی ماه پس از تجربه موفق طلاومس، گامی دیگر در مسیر سینمایی است که بی آنکه خود را منطبق با حالوهوای این روزهای سینمای ایران کند، میکوشد تا زوایای کمتر دیده شده را به نمایش بگذارد. بوسیدن روی ماه، پیشنهاد گشودن دریچهای را میدهد تا کاراکترهایی همیشه در حاشیهمانده به متن بیایند؛ همچنان که در کار با ژانر ملودرام میکوشد تا آگاهانه از برخی قواعد این ژانر پرهیز کند.
قراردادن دو مادر شهید به عنوان شخصیتهای محوری فیلم و فضای تلخ و اندوه باری که بر کلیت اثر حاکم است کنار ریتم آرام و ملایم بوسیدن روی ماه از رویکردی تازه و متفاوت حکایت میکند. تلاش فیلمساز در جهت ایجاد پیوند حسی- عاطفی با مخاطب و درگیر کردنش با مسئله احترامسادات و فروغ با پرهیز از احساساتگرایی مفرط نتیجه میدهد و این را میشود هنگام تماشای فیلم در سینما کاملا حس کرد. مهمترین توفیق فیلم بوسیدن روی ماه را باید همین نگاه تازه دانست که به تجربهای ملموس و باورپذیر منجر شده است. فیلم به ظرفیتهایی اشاره دارد که سینمای ایران عموما به آن بیاعتناست و اسعدیان در مقام کارگردان کوشیده تا با اتخاذ لحنی درست و همگون، برخی ضعفهای فیلمنامه را جبران کند.
بوسیدن روی ماه با این دستمایه با اندکی لغزش میتوانست به سطح تله فیلمی متوسط و معمولی نزول کند ولی دکوپاژ هوشمندانه و میزانسنهای سینمایی اسعدیان مانع بروز چنین اتفاقی شده است. در مورد شیوه روایت داستان و ارائه اطلاعات در مورد کاراکترها هم فیلم ایجاز را به پرگویی و بیان تلویحی را به پرداخت پرتاکید ترجیح داده است. این امساک را میتوان در تمام عناصر تکنیکی فیلم نیز مشاهده کرد؛ از حجم کم موسیقی گرفته تا دوربینی که کوشیده شده به رخ کشیده نشود و از این منظر هم بوسیدن روی ماه را میتوان امتداد طلا و مس دانست. در روزگاری که متولیان سینما در تعریف فیلم فرهنگی و سینمای متعالی بهندرت راه درست را میپیمایند، بوسیدن روی ماه میتواند حکم نقطه عطفی را داشته باشد که بیشعار و اغراق هم روایت «حال» میکند و هم به ارزشهای بهجامانده از «گذشته» میپردازد.
در پی طلا شدن و دوری از مس
نیما بهدادی مهر: ریسک، جسارت و اجرای ایدهای متفاوت در مقیاس سینمای اجتماعی با رگههایی مشخص از اشارات تصویری به مفاهیم دفاعمقدس، ویژگی آخرین ساخته همایون اسعدیان است؛ فیلمی که هم از منظر مضمونی و هم به لحاظ اجرایی در وضعیت مقایسه قرارمیگیرد. بدین معنا که پس از تجربه درخشان طلا و مس به نوعی ادامهدهنده همان فرم است اما به لحاظ خلاقیتهای داستان پردازی به طلا و مس نمیرسد. اما بوسیدن رویماه به چند دلیل اثری اقناعکننده است؛ دلیل اول زوج بازیگری آن(شیرین یزدان بخش و رابعه مدنی) است که تجربهای جدید در سینمای ما به شمار میآید. به واقع استفاده از این دو بازیگر توانسته نوعی کلیشه شکنی در حوزه بهرهگیری از ستارهها محسوب شود و حصار چشمرنگیها و تیم ثابت بازیگران در آثار سینمایی را بشکند. این تمهید سبب شده تا حس طبیعی زندگی دو مادر شهید به مخاطب منتقل شود.
جدیت احترام سادات در مقابل شوخ طبعی مامان فروغ و حضور شیدا خلیق در کنار دو بازیگر اصلی فضایی گرم را در محیط خانه ایجاد کرده است که این فضای حسی اثر در تقابل با تلخی و گزندگی ملموسی است که محیط بیرونی و فضای ستاد شهدا در ذهن مخاطب ایجاد میکند. بوسیدن رویماه بهدلیل ویژگی ممتاز خود در خلق تصویری کلیشهشکن و متفاوت از مادران شهید و طنازی ملموسی که در شخصیتپردازی مامان فروغ لحاظ شده است، توانسته از میزان سوز و گداز درون فیلم کم کند و اشک و شادی را به میزانی متعارف در تفکر مخاطب جای دهد که در سینمای ملودرام ما میتواند یک الگوی روایی خوب جهت خروج فضای مفهومی از یکنواختی باشد.
دلیل دیگری که این فیلم را به اثری قابلقبول بدل ساخته است پایانبندی جالبی است که تا حدودی مخاطب را غافلگیر میکند و تماشاگری که از ابتدا با دادههای اطلاعاتی فیلمنامه منتظر مرگ مامان فروغ است، در روز تشییع جنازه شهدا با مرگ احترام سادات روبهرو میشود و این پایان درگیرکننده را مانند یک شوک حسی با خود از سالن بیرون میبرد تا فیلمی در یادش باقیبماند که سازندگان آن در ترسیم فضایی ایرانی به توفیقی مناسب دست یافته اند.